پرینازپریناز، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
پریمهرپریمهر، تا این لحظه: 7 ماه و 21 روز سن داره
مامان افسانهمامان افسانه، تا این لحظه: 35 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
سالگرد عقدمون💍👫👩‍❤️‍👨👨‍👩‍👧‍👧💞❤️سالگرد عقدمون💍👫👩‍❤️‍👨👨‍👩‍👧‍👧💞❤️، تا این لحظه: 11 سال و 23 روز سن داره
سالگرد عروسیمون💍👫👩‍❤️‍👨💞❤️سالگرد عروسیمون💍👫👩‍❤️‍👨💞❤️، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره
وبلاگ پریناز و پریمهروبلاگ پریناز و پریمهر، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

آلبوم خاطرات پریناز و پریمهر

امیدوارم این کلیپ یادگاری بی نظیری واسه آینده پرینازم بشه

1397/9/18 17:38
25 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی فهمیدم نوبت من شده و باید زمینی بشم کمی

ترس برم داشت از اون بالا که به زمین نگاه میکردم این همه آدم

بزرگ... خوب ترسیده بودم...

خدا بهم گفت نترس یه جای خوب خوب می ری....

بعد هم خونمون رو نشونم داد خیلی قشنگ بود...

یه مامان و بابا که مال خودم بودن اما بازم ته دلم ترسیده بودم ولی باید

میومدم

قدمای مخملیمو یواش یواش برداشتم، خلاصه اومدم

آره رسیدم بهت. شدم همه کست. اینو همیشه بهم میگی. حالا پشیمونم می

گم ای کاش قدمامو یه کم تند تر بر می داشتم و زودتر بهت می رسیدم. حالا

که پیشتم خیلی خیلی خوشبختم

بابایی میدونی چیه؟ شما بهترین و مهربون ترین و دوست داشتنی ترین پدر

دنیایی

 تشکر ویژه از همسر جان بخاطر خوندن این آهنگ زیبا و خواهر گلم برای

این کلیپ دوست داشتنی

امیدوارم این کلیپ یادگاری بی نظیری واسه آینده پرینازم بشه

پسندها (4)

نظرات (0)