پرینازپریناز، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
پریمهرپریمهر، تا این لحظه: 8 ماه و 2 روز سن داره
مامان افسانهمامان افسانه، تا این لحظه: 35 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره
بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
سالگرد عقدمون💍👫👩‍❤️‍👨👨‍👩‍👧‍👧💞❤️سالگرد عقدمون💍👫👩‍❤️‍👨👨‍👩‍👧‍👧💞❤️، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
سالگرد عروسیمون💍👫👩‍❤️‍👨💞❤️سالگرد عروسیمون💍👫👩‍❤️‍👨💞❤️، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
وبلاگ پریناز و پریمهروبلاگ پریناز و پریمهر، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

آلبوم خاطرات پریناز و پریمهر

جمعه پاییزی عالی با دخترخاله و دختردایی😘😘😘

1397/9/23 13:25
43 بازدید
اشتراک گذاری

خنده های تو

خدارا بنده نیستند

هر بار میخندی

پاره می شود

بند دلم

خنده های تو
رحم و مروت سرشان نمی شود

بیچاره دلم .....!

وقتی تو طرح میکشی

نقاشی لبخند میزنه

مداد رنگی روی میز

تو باشی لبخند میزنه

رنگای شاد و بردار

مثل قرمز و آبی

برای من گل بکش

قبل از اینکه بخوابی

مداد رنگی یعنی

صورتی و سبز و زرد

هوا بهاری میشه

باتو توو روزای سرد

شعر از همسر جان🙂💞😘

لب های سرخ و طره افشان که جای خود دنیا غزل

نداشت اگر دختری نبود.....😘😘😘

تو دوست داشتنی ترین

پیچکی هستی

که دلم می خواهد

به دست و پای زندگیم بپیچی

و مدام قد بکشی در لحظه هایم

و حالم را خوب تر کنی .....❤️❤️❤️

جمعه پاییزی عالی با دخترخاله و دختردایی

از تو می گفتم

عطر گل، دنیا را می گرفت

پروانه ها دورم می گشتند !

خدا می خندید!

از تو میگفتم

عطر خاک باران خورده

زمین را مسخ می کرد

چترها دست آسمان را می بوسیدند

خدا می خندید!

پسندها (1)

نظرات (0)